#کنیزک_زشت_من_پارت_100


خب بعدا بره دانشگاه

میخوای مزه ی دهن اونم بفهمم ؟

نه بذار اول با مامانم اینا حرف بزنم

من که مطمئنم قبول میکنن ناهید خانم و عمو مهرزاد همچین ادمایی نیستن

یه زنگ به رسا بزن .... این روزا خیلی بداخلاق شده شاید اگه تو یه زنگ بزنی درجه ی بداخلاقیش کمتر بشه

نخیرم اون همیشه بداخلاق بوده ربطی به من نداره

اما من مطمئنم دلش واسه تو تنگ شده

من ؟ مگه من کیم ؟ من فقط یه خدمتکارم

لبخند موذیانه ای زد و گفت : من که فک نمیکنم تو فقط یه خدمتکار باشی

خب دیگه بسه .... بیا بریم پایین

باشه تو برو من الان میام

از اتاق خارج شدم و به طرف سالن حرکت کردم اقا مهرزاد و ناهید خانم کنار هم نشسته بودن که ناهید خانم با دیدن من گفت : خوب شد اومدی .... به نظرت برای سال تحویل اینجا رو تزیین کنیم

برای سال تحویل ؟ خب .... تزیین نمیخواد که

نه اخه میخوام به همه بگم سال تحویل بیان اینجا .... میخوام خونه یه جور دیگه باشه

خب به نظر من یه سفره طراحی میکنیم بعد دور و اطراف سفره رو تریین میکنیم

اره اینم خوبه ..... پس باید تو تزیین سفره کمکم کنی

romangram.com | @romangram_com