#کلکل_شش_نفره__پارت_97


_بریم بازار؟

ارمینا_اوووخ دمت گرم ابجی تران، عالیههه

ارام_پس فعلا برین به کاراتون برسین تا شب.

ارمینا_اوک

و بعدشم دوباره هر کدوم مشغول یه کاری شدیم و منم رفتم تا به مامان اینا زنگ بزنم و یه خبری ازشون بگیرم......

از زبون ارمینا:

ساعت 6:30 و دیگه وقت حاضر شدن بود رفتم پیش بچه ها.

_بروبچ بپرین حاضر شین ، هفت راه میوفتیم که بازارو جمع کنیم بیاریم

ترانه_من رفتمممممم.

ارام_این چه عجله ای داره.

ترانه_مثه تو بی ذوق خوبه؟ پاشو سرتو از اون گوشی بیار بیرون ببین دنیا دسته کیه.

ارام_همه دنیا که تو همینه ، کلمو بیارم بیرون که فقط قیافه تو جلومه.

_عهههه بدویین دیگه باو ، نیم ساعت بیشتر وقت ندارینا تازه ترانه تو باید زودتر حاضر شی که بری از پایین ماشین کرایه کنی.

اینو گفتم و رفتم سمت کمد، بدون فکر کردن دستم رفت سمت یه مانتو اسپرت مشکی کوتاه و شلوار لوله مشکی و شال و کفش و کیف یاسی

اینارو پوشیدم ، خدایی بهم میومد ، خودم که از تیپم راضی بودم.

رفتم جلو آینه و به یه رژ آجری کمرنگ و ریمل بسنده کردم.

صدای در اومد.

romangram.com | @romangram_com