#کلکل_شش_نفره__پارت_96
ارمینا_اون روزی که رفتم خوراکی بگیرم اون پسره اسمش چی بود؟ امین؟
ارام_اره فک کنم.
ارمینا_اها همون خورد به من و همه خوراکیامو ریخت بعدشم یکم بحث کردیم اونم هیچ جوره زیر بار نمیرفت تا اینکه امروز دیدمش همین
ارام_چرا زودتر نگفتی؟
ارمینا_موقعیتش پیش نیومد.
از اون گذشته به نظرم مسئله ی مهمی نیومد که بگم ، الانم فکر نمیکنم اینقد مهم باشه که اینجوری راجبشون جلسه داریم
ارام_نه مهم نیستن ولی این صحبت کردن لازم بود.
_تو چرا به اون یکی پسره چش غره میرفتی؟
ارام_دیشب تو اسانسور دیدمش
به من گفت دختره ی ضایه منم حقشو گذاشتم کف دستشو بهش گفتم تلافی میکنم اونم امروز بهم گفت که منتظر تلافیمه و منم گفتم بی نصیب نمیذارمش
_چه پررو
ارمینا_پس نظرتون چیه که زیادی اقا رو منتظر نذاریم ، هوم؟
_چه نقشه ای داری باز ارمینا؟
ارمینا_یه دونه از اون نقشه توپ هام رو برات گذاشتم کنار ارام خانوممم
ارام_خب بگو ببینم نقشه ی شومتو ارمینا خانووممم
ارمینا_نه دیگه اونو بذارین بعدا
فعلا برنامه ی امشب رو بچینین که بیکار نمونیم
romangram.com | @romangram_com