#کلکل_شش_نفره__پارت_36


خاک تو سرت ترانه اینهمه کلاس رزمی رفتی الان مثل ماست وایسادی اینجا؟

چند ثانیه بعد مغزم لود شد و پامو بلد کردمو زدم توی سینش که یکم رفت عقب

خیلی زور داشتن و منم توان مبارزه باهاشونو نداشتم

+جوووووون کوچولو چرا انقد تقلا میکنی؟اول و اخرش که تو دستای خودمی

_خفه شو حیوون کثیف دس از سرم بردار لجن

+چه گربه ی چموشی هم هستی ولی رامت میکنم

_ببند اون دهن کثیفتو

اینو که گفتم انگار عصبی شد چون یه چیزی زیر لب گفتو اومد دستامو گرفتو بزور کشوندم سمت ماشینش

اون یکیه دیگه هم سریع نشست پشت رول

جیغ زدم

_کـــمـــکــ

اما این یارو زود در دهنمو گرفتو نذاشت دادو بیداد کنم دیگه داشتم ناامید میشدم که احساس کردم دست مرده از روی دهنم برداشته شد

اولش فک کردم خیالاتی شدم اما وقتی برگشتم دیدم که مرده افتاده و یه پسرم داره میره دنبال اون یکی که توی ماشین بود

هنوز نتونسته بودم درک کنم چه اتفاقی افتاده که فرشته ی نجات(اون پسره که منو از دست اینا نجات داد) داره میدوِ سمتمو همینجور که میاد میگه:

خانوم ؟حالتون خوبه؟

_هان؟!اره اره خوبم

پسره_اتفاقی که نیوفتاده؟؟؟

romangram.com | @romangram_com