#جنون_انتقام_پارت_82

ومطمئن میگرده....بهم پیشنهادشراکت داد.. گفتم بایدفکراموبکنم...کمی کارهم دارم که بایدانجام بدم....بعدازاتمام کارام وگرفتن انتقامم میرم..بااین

فکرچشماموروهم گذاشتموخوابیدم.

*******************************************************************************

با صدای آلارم گوشیم ازخواب بیدارشدم...نگاهی به ساعت انداختم...هنوزساعت6:30بود...یک ماه ازازدواجمون میگذره ومن یکماهه یک مردمتاهلم....دوباره

پتوروروی خودم کشیدم.....ای بابا....تاهل کجا بوده ...امابدم نمی یومد اگرشبها آرام تختم روگرم میکرد....ازفکرم لبخندی روی لبم نشست.....جالبه خانم

ازهمون شب ناراحته ومنوبه حساب نمیاره دختره...لااله الاالله...مجبورشدم به پدرم به دروغ بگم من خواستم تاعروسی باهم مثل قبل باشیم تاحریم مون حفظ

بشه اینطوری راحتتریم....خودم هم اینطوری راضیم...دوست ندارم تعلق خاطر بهش پیداکنم...جدیدا بهش که میرسم قلبم بدآلارم میده...این برای من زنگ

خطره...مخصوصا ازوقتی به اسمم شده بی دلیل روش تعصب پیداکردم بااینکه سعی میکنم بروزندم اما ازداخل عذاب میکشم....نه....مثل اینکه خواب ازسرم

پریده که فکرای خنده داربه سرم میزنه...ازجابلندشدم...به طرؾ سرویس بهداشتی رفتم وآبی به دست وصورتم زدم....روی مبل گوشه ی اتاقم نشستم ولپ تاپم

روبازکردم....ایمیل آرام روبازکردم ودوباره مرورکردم...هفته ی پیش ایمیلش رو هک کردم...خیلی دقت کردم وکارکردم تا جوری هک کنم که متوجه

نشه...البته خنگ ترازاین حرفاست ولی بازم احتیاط شرط عقله...نبایدازخودم ردواثری باقی بزارم .....نمیخوام کسی جزخودم پی به انتقامم ببره...تواین دوروز

ایمیل جدید نداشت....پری که ازالان تابعدعیدباعموش رفته آلمان....اما قبل ازرفتنش یک ایمیل زده بود ....

ایمیل پری:سلام آرام جان.....من تادوروزدیگه باعموم میرم آلمان....نازی به مناسبت افتتاح شرکتشون تو ترکیه ونامزدیش بایاشاریک مهمونی بالماسکه

گرفته...خیلی دلم میخواست شرکت کنم اما نیستم که برم...توروهم دعوت کرده...گفت دعوتنامه روبرات ایمیل میکنه....نازی رومیشناسی خیلی حساسه میترسم

اگه هردونریم دلخوربشه...تازه مارو به عنوان بهترین دوستاش به یاشار معرفی کرده...نگران حضورشاهین نباش اون باد رودافاش رفته شمال ویلای باباش،کلا

نازی بخاطرمادعوتش نکرد.آرام جان لطفا بروازطرؾ من هم بهش تبریک بگو...آرام جونممممم....آبروداری کن لطفا..لطفا... دوستت دارم عشقم.

پوزخندی به کلمه عشقمش زدم...همون مگرعشق یکی مثل خودش باشه...ایمیل بعدی هم دعوتنامه بود که مکان وزمان رواعلام کرده بود...همین برای من


romangram.com | @romangram_com