#جوجه_رنگی_من_پارت_50

سهیل:نه من برم اون میاد طرفت

هیوا:نبومد چی؟؟؟

سهیل:میاد،فعلا حواسم بت هست نگران نباش ...مراقبتم

هیوا:ممنون سهیل

سهیل رفت عقب تر ...وخودشو سرگرم صحبت با دوستش نشون داد ولی تموم حواسش بامن بود...بعد از چند دیقه پسره داشت میومد سمتم...

یک ،دو،سه

پسر:سلام من عمادم،،وافتخار آشنایی با کیو دارم؟؟؟

هیوا:من هیوا هستم از دوستان خانوادگیه کوهیار بزرگمهر

عماد:افتخار یه دور رقص و بمن میدیذ مادمازل...؟؟؟

هیوا:حتما،فقط یه شرطی داره؟؟

عماد:قبوله

هیوا:دستتون‌بامن تماس پیدا نکنه‌‌..

عماد:چه خانومی ،،،حتماااا

با عماد رفتیم برقصیم...اولش که رقص ایرونی بود وبا ناز هرچه تمام تر رقصیدم....عماد چشماش برق زد...

عماد:چه خوب میرقصی


romangram.com | @romangram_com