#جوجه_رنگی_من_پارت_23
تلفن و وصل کردم :بله
کوهیار:زود پاشو ساعت ۶:۱۵اونجام
هیوا: چه خبره؟؟؟
کوهیار:هیراد نگفت؟؟قراره بریمکوه...روز جمعه خواب حرومه خندید
هیوا:باشه من میرم آماده شم
کوهیار:بجنب جوجه
قطع کردم.پاشدم ورفتم پست وصورتموشستمو کرم ضد آفتاب زدم و یه خطه چشم عروسکی وریمل و رژ لب نارنجی...یه شلوار اسپورت مشکی با خطای نارنجی کنارش و یه مانتو ی نخیه نارنجی با روسریه نارنجی مشکی...وباعطرم دوش گرفتم ،کولی مشکیمم برداشتم و توش یه سری خرت وپرت که حس کردم نیاز میشه برداشتم ،،رفتم تو خال دیدم هیراد امادس گفتم :چرا دیشب بمن نگفتی؟؟؟
هیراد:خب رفتی خوابیدی،بچه ها برنامه ریختن کوهیار موافق نبود اماتا سپهر گفت من میام ،کوهیار گفت منم برنامه ندارم میام
تو دلم به حسودیه کوهیار خندیدم حقشه...
هیراد گفت:بریم پایین بچه ها الان رسیدن دیگ ...
هیوا:ماشین نمیاری؟؟
هیراد:کوهیار قراره جیپ بیاره
هیوا:چه خوب
کفش اسپورت نارنجیامو پام کردم و رفتم بیرون
بلند سلام کردم
romangram.com | @romangram_com