#جوجه_رنگی_من_پارت_106
ماتم برد..توشک بودم....
ترنم باصدای بلندی جیغ زدو گریه کرد.....اینقد جیغ زد که همسایه ها جمع شدن...من بهت زده بودم هیچی نمیتونستم بگم..داشتم خفه میشدم...
ترنم
ترمه ماتش برده..نه چیزی میگه نه گریه میکنه...فقط نگا میکنه...اینجوری دق میکنه...دارم دیوونه میشم...سه روزیتیم شدیم....پدرمونم تنهامون گذاشت...هرکاری میکنم اشکای ترمه جاری نمیشه زبونش باز نمیشه ...امروز بعد ازظهر مجلس سوم پدره...
گوشه اتاق کز کرده بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد..
بدون توجه به اینکه کیه جواب دادم
.صدام گرفته بود..بغض دار بود
ترنم:بله؟؟؟
صدایی ازپشت گوشی نیومد
ترنم:بفرمایید
پسره:آرتامم
ترنم:متاسفم نفهمیدم...
آرتام:چیزی شده صداتون....
ترنم:اشکام جاری شد...بعد هق هق
آرتام،:جون به لب شدم...چیشده؟؟
romangram.com | @romangram_com