#جوجه_رنگی_من_پارت_105

ترمه:ترنم بریم؟

ترنم:اوهوم،راستی ترمه شمارمو این آرتامن گرفتا

ترمه:به چه دلیل؟؟

ترنم:گفت یموقع مشکلی بود تماس بگیره

ترمه:باش،روندی بهش...

ترنم:چشم

از بیمارستان خارج شدیم و‌یه دربست گرفتیم .

در واحدمونو باز کردیم و مثل همیشه باسروصدا وارد شدیم

ترمه:سلام بابایی

ترنم:سلام گلات اومدنا

ترمه:هیش ترنم شاید خوابه..

رفتم دیدیدم چشای بابا بستس...وقتی رفتم نزدیکش‌تا بوسش کنم دیدم‌قفسه ی سینش تکون نمیخوره

جیغ زدم.. ترنم.بابا

ترنم:چیشده؟؟؟

ترمه :بابا نفس نمیکشه...


romangram.com | @romangram_com