#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_36
پليزعشقام نظر
همونجوري باهمون قيافه پسرکشم رفتم پيش 6ميت باستاني .هه قيافه گارژرون شبيه لبو لهيده شده بهتر تااين باشه واسه من سوپرايز مار نياره اونم نه سر
سم: کارت خوب بود .اما اون چوب دستي خب ميدوني...
هاچيه چيوميدونم يانميدونم من فقط نيازبه يه چوب واسه اتيش داشتم يه چب دستي پوسيده که قابل اين حرفارونداره
خيلي پرويي دختر.
هه نيگاوالا اين پيرخرفتو :ببخشيدجناب پدربزرگ الف کبير،سفيرصفرا من پروهستم ياشما بااون جونور خونگي گوگولي?
اف چه حرصي ميخوره.بدرک بي توجهه به اون کله پوکاراه افتادم سمت غاربايدبرم تورودخونه ويه حموم ازنوع تارزاني انجام بدم.
توحال وهاي خودم داشتم روياهاموميبافتم بهم وهي زير لب باباکرم ميخوندم که اوف باسررفتم توبغل يه موجود دوپا به اسم راويار.
اووم بيابسکه رويا بافتم گرگ ارزوهام جلوم سبزشد منم که خل اصن حواسم نيس همه جام پراز چيزمرغ سبزه اااي
بعديک ماه اون لباي تپل مپل خوشملوباز کردواون صداي بم پيرزن کشو داد بيرون بهتربگم شيهه کشيد:ههههه کجابودي جودي ابوت?
داشتم امتحان ميدادم نتيجه روبايدازون 6پيردانا بپرسي بابالنگ دراز.
ايشي کردواومد بره که گفتم:راستي يه ليسي به خودت بزن اخه فک کنم تبديل که بشي پشمات چيزي شده باشن
ههه نيگاقيافشو خب حقش بودميخواست اينهمه وقت لال موني نگيره تامنم قربون صدقش برم
بهتره برم اماده شم چون بازاون 6عدد فسيل باستاني سوپرايزدارن واسم....
خب جونم براتون بگه که 6عدد پيردانا منوسپردن به دست يک عدد گرگ نکبتي و بوگندوبه اسم راويار
منو راويار ازراه هاي مخفي به سمت شهر مينرو راه. افتاديم الانم يکم ديگه مونده که برسيم حالا يکمه يکمم نيستا اين راويارنکبتي هي ميگه يکم مونده يکم مونده
گرگک بوگندوي پشمکي حاضرنيست منو سوارکنه دوتاپام شده شبيه کتلت کپکي
romangram.com | @romangram_com