#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_3
گاورون:نژادي از گوبلين ها اما کاراصليشون پخت وپزه
سريع ازککپ زدم بيرون کش موهاموسفت کردم قمقمه ابمم انداختم کولم گوشتاروپيچيدم لاي يه تيکه پارچه کنفي
عاشق جنگلم تاحالا چندباري با النو وکارو وفرينا اومديم شکار يبارم باکامرون يه خرس قهوه اي شکارکرديم
اونموقع من 14سالم بود تازه وارد شده بودم النو بهم يادداد چه جور ازشوريکنهاش استفاده کنم
توکمپ پوشيدن کفش ممنوعه توجنگل هم ممنوعه
چون حيوونا ازصداي پا فرارميکنن
يه خرگوش قهوه اي شکارکردم وبه گوشت ها اضاف کردم
ماده گرگ همونجالم داده بودبه سمتش رفتم غرش کرد:هيش چته دختر ببين من بي ازارم
گوشتارو اروم انداختم جلوش امالب نزد
بدرک نخوري ميميري جوري نگاهم ميکرد که انگار واقعاميفهمه صداي خش خشي وادارم کرد که برگردم
چيزي نبود برگشتم بازنشستم توهم زدما يهوحس کردم يه چيزي از زمين منوکند وپرت کرد اونطرف
سرم خوردبه يه درخت صداي زوزه گرگ هشدار داد که بايه جوونور بزرگ طرفم چشماموکه بازکردم
ازديدن چزي که جلوم بود خشک شدم
گرگه تلاش ميکنه روي پاهاش وايسه بدبخت خيلي ضعيف شده.اي خدا لعنت کنه اون جدتو جونور ناشناخته ي موزي بابدبختي روپاهام وايسادم عجب ضرب دستي هم داره
چشم افتاد به يه جونورقرمزرنگ گنده اندازه يه خرس يابهتره بگم غول بيابوني با دهني اندازه يه غار با چهاررديف دندون باچهارعدد نيش مامان پسند اندازه قنديل دماغ هم نداره پس ازکجا نفس ميکشي?
تمام سروصورتش پراز چشمه. دستاشم که انگاري دست آدما نيگاپاهاشوانگالي پاي بز
تواين اوضاع خندم گرفت از سروشکلش يهويورش اورد که جاخالي دادم لعنت به قبرپدرت پابزي
نيزه رواز توکمرم کشيدم بيرون وسيخونک زدم زيربغلش نيگا خداوکيلي اصن عين خيالشم نيستا
بازحمله کرد پريدم عقبو چاقوکشيدم بيرون. بادستش محکم زد به پهلوم اخم به همراه چنتا فحش هوا رفت
romangram.com | @romangram_com