#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_12
هه اره خب همش تقصيرمگه اگه گذاشته بودم اون جونور حسابتوبرسه الان اون زبون درازت به افسانه هاپيوسته بود
روموازش برگردوندم نچسب زشت هوم ولي زشت نيسا اي خاک توسر بي جنبم همش تقصيرکامرونه کلي التماس کردم منونفرسه بااين توله گربه ها گوش ندادکه بابامن پروژه هام مونده
تاالان 5عدد بچه شرک پيداکردم اين اقابامشام سيگيشون نه ببخشيدگرگيشون گفتن که اين ها در 18سالگي گرگينه ميشن واوشون يعني ارباب توله گربه هابايدقبل تولد18سالگي طلسموتغييربده
هه اعتمادبه نفسش توحلق ننه اش خلاصه 5تاروقاپيد
تاشب 7تا شرک ديگه پيداکردم نزاشتم ازبغلشون ردبشه چون هي ميخاست استعدادگرگي توشون کشف کنه
گاوروناي چاقالوسهم شاممو کشيدن بالا همش زيرسراون يه چشميه
همه جاتاريکه يه شمشيرطلايي دستمه انگاري چسبيده به دستم اروم اروم وسط جاده متروکه قدم ميزنم هواعجيب سرده هيچکدوم بچه هانيستن
اهاي کارو وفرينا کدوم قبري هستين
واي کاش حداقل راوياربود اي خداديگه بهش نميگم توله گربه من ازتاريکي وحشت که چه ارز کنم فوبيادارم
يه چيزي جلوروم خش خش کردسه مترپريدم هوا ميخوام برگردمانمتونم انگارچسبيدم به زمين يهو دوتاچشم قرمزازتاريکي خيره شدبهم
ياجدهرکول داره ميادجلونه ترخدا دهنموبازکردم بااخرين توان جيغ بزنم که .....
دهنموبازکردم تابااخرين توان جيغ بزنم که يهوحس کردم زير ابشار وايسادم وووووي
خفه خون که چه ارز کنم کلا نفس برشدم
تواين هين وبين يکي محکم خوابوند توگوشم ووي ننه گوش بي صاحبم کرشدکه بدتر
اروم چشماموبازکردم اوف خبري ازون چشمانيست خداروشکر سرموگرفتم بالا بعلهههههه محودوتاگوي سياه گربه اي شدم واي خداجون شکرت که اين فرشته ي گرگي رو سرراهم قراردادي اما خب نبايدبهش روداد
هوووي چراخيسم کردي?
عوض تشکرته ?چون هرچقد تکونت دادم بيدارنشدي تازه چشماتم بازبووود
چي ميگي عامو?خل شدي رفته اخه کي باچشم بازميخوابه که من دوميش باشم?
ظاهرا جنابعالي
romangram.com | @romangram_com