#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_6
_ اون دخى كه تا الان داشتى باهاش لاس ميزدى داف تر نبود يارو؟!
لبخند چرك و چندشى زد و دندان هاى اسبى اش را به نمايش گزاشت و در دل فقط سوالى در ذهنم نقش بست( اين يارو اين همه پول خرج تيپش كرده چرا يك فكرى به حال اين دندون ها بيريختش نميكنه؟؟!) و بعد خودم از فكر خودم خنده ام گرفت و او هم كه بى خبر از سوال ذهن من بود خنده ام را به حساب خوشبختى از آشنايي اش گزاشت
_ آمارتو دارم يلدا كمربند مشكى ، رو تخت كمر بندت چه رنگيه؟
و من اينبار چنان حالم به هم خورد كه رويم را برگرداندم كه صحنه عق زدنم را نبيند.
_ آمارمو اشتباه دارى جوجه فكلى ، اگه درست بود ميدونستى من آشغالا مثل تو رو نگاهم نميكنم
نگاهش مملو از خشم شد انگار شعله هاى ه*و*سش به ناگاه در هوا منجمد شد.
_ بالاخره يك بدبخت جنوب شهرى واسه گزروندن امورات زندگى گاهى اضافه كارى بره ديگه
_ هه ، اين بدبخت جنوب شهرى زمينا رو طى بكشه بهتره كه بو گند تو رو با اون تركيب دندونات تحمل كنه ، راستى رو دكتر دندونپزشكت ١ تجديد نظر كن خرِ شِرِك عزيز
و ای کاش لال میشدم و آن شب با چنین موجود خبیثی وارد میدان جنگ نمیشدم، دستش را که بلند کرد که حواله صورتم کند طبق درس های آموخته ام ساق دستش را نشانه رفتم و در جا دستش با آخ بلندی که گفت افتاده شد
_ یادت رفت کمربند مشکیمو ؟!
نگاه توام با خشم و نفرتی انداخت انگشتش را به علامت تهدید چند بار در هوا تکان داد و بعد دور شد، دلم خنک شده بود ولی ته دلم نا آرام بود، در فکر بودم که متوجه حضور آرمین شدم
_ یلدا با این شروین کل کل کردی؟
_ هوم؟! شروین این نی قلیون مایه داره است؟
_ آره بابا ازت شکاره میخواد حالتو بگیره شنیدم، منم خیلی ازش بدم میاد از دوستای صمیمی آرمانمونه خیلی دوست دارم یه بارم ما حالشو بگیریم
و من احمق باز با کاشتن تخم کینه و انتقام گند زدم به همه چیز
_ آره من که خیلی دلم میخواد بشونمش سرجاش بیریختو
romangram.com | @romangram_com