#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_41
_ ياد ميگيرى
_ فقط همينو ميخواى؟
_ كار آسونى نيستا ديگه واسه خودت نميتونى باشى بين از دست دادن آزاديت و زندان رفتن عمه ات يكى رو ميتونى انتخاب كنى
_ نه نه همين قبوله فقط تا كى؟
_ تا وقتى عمه ات زنده است
از صراحت بيانش جا خوردم !!! ولى او بى توجه ادامه داد:
_ البته ١ حقوقى ماهانه واست در نظر گرفتم كه زندگيتو بتونى باهاش بگزرونى كه اگه كارتو خوب انجام بدى شامل حالت ميشه و اگه ازت راضى باشم به عنوان پاداش ميتونى هر بار يكى از سفته ها رو پس بگيرى كه ممكنه خيلى زودتر از فوت عمه ات همه رو پس گرفته باشى و آزاد شى
خودش ميدانست كه اين هم نوعى اسارت است
_ من درس ميخونم بايد ولش كنم؟
كمى فكر كرد و گفت: _ ١ تبصره ميتونيم بزاريم من اصولا واسه درس خوندن احترام و ارزش زيادى قائلم اگه نمره ها و وضعيت تحصيليت هر ترم عالى باشه اجازه دارى ترم بعد رو ادامه بدى و من واسه ساعت كلاس هات بهت مرخصى ميدم
( واقعا زحمت ميكشى با اين همه كارى كه سرم قراره بريزى چه طورى درس بخونم كه عالى هم باشم؟!)
romangram.com | @romangram_com