#هویت_چشم_هایت_پارت_79

و این بود قصه هویتِ پنهان شده در چشم های ما آدم ها ! گفته بودم که آدما با دو چیز نفس میکشن و زندگی میکنن ... عشق و هویت ... آره درسته آدما با عشق زندگی میکنن اما کمتر کسیه که برای هویت بقییه و خودش ارزش قائل باشه ... هویتِ این قصه چشای عسلیِ نیکان نبود چشای آبیِ نیکی هم نبود ؛ هویت این قصه صورت آدمها نبود زیباییشون نبود ؛ بلکه سیرت آدم ها مهم بود ، اخلاقشون ملاک انتخاب بود ... و اِی کاش همه میدونستن که اگه قراره صورت کسی رو انتخاب کنی و بر اساس زیباییش ؛ ولی در آخر باید با سیرت اون زندگی کنی و بر اساس ِاخلاقش ... و فقط عده ی خاصی از آدمها هستند که واقع بینن و میدونن که هویت سازنده ی وجود هر انسانیه و بس؛ ولا غیر ...
و زندگی هنوز با هویت چشم های تو جریان داره ...
« و هنوز هم تا شقایق هست زندگی باید کرد »


پایان



romangram.com | @romangram_com