نوشته: سحر خانوم
دو تا خواهر و برادرن نیکی و نیکان ... نیکی 18سالشه و پشت کنکوری و با دوستش نازگل درس میخونن و نیکان و داییش نریمان برای فوق میخونن خر خونن دیگه چیکارشون میشه کرد ؟پدرشون چندین ساله قبل فوت شده و اونا با مادرشون عاطفه زندگی میکنن و هردوشون طی اتفاقایی به عشق میرسن ... این داستان قصه هویته آدماس هویتی که از چشم های هر کسی پیداست ... و فقط کافیه که پیداش کنیم هویت چشمهایت
رمان های مشابه