#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_91


همون دختره هم بود. احترام گذاشتم. فکر کنم ماسیس باشه، چون گفت در حضور اون براشون بخونم. بدون توجه بهشون به طرف پیانو که وسط سالن بود، رفتم و روی صندلی نشستم.

- شاهزاده‌ام، بگویید یک موسیقی زیبا بنوازد.

از میم مالکیت ته جمله‌اش، دستم مشت شد. به خودم دلداری دادم که چیزی نیست. صدای دلنشین کسی که دوستش دارم توی گوشم پیچید و زیباترین موسیقی عمرم بود.

آرسین: «هورداد، یک موسیقی برایمان بنواز.»

مارسیس:«حیف که بلد نیستید بخوانید، وگرنه عالی می‌شد. هر چند حدس می‌زنم صدایت برای خواندن خوب نباشد.»

هه! خانوم درسته خوشگلی ولی ادب نداری!

پاهام رو گذاشتم روی پدال و شروع کردم به زدم نت ها. صدای آهنگ توی سالن پیچید، بعد از چند، دقیقه صدای منم توی سالن پیچید.

- کاش می‌شد ازهمه دل بکنی

با من باشی دل بدی دل نکنی

کاش بگی قلب من جای تو بود،

به من بگی دل بکن از همه

کاش بگی خیلی بی‌تاب منی


romangram.com | @romangram_com