#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_61


‌- زیرا تو دوست من هستی.

با لبخند نگاهش کردم و گفتم:

- دوستان رازدار و تکیه گاه یکدیگر هستن. خوشحالم که این‌جا نیز دوستی همانند دوستان زمینی‌ام پیدا کردم.

آرسین چشماش رو ریزکرد و گفت:

-این دوستان زمینی‌تان، دختر بودن یا خیر؟

من با بی‌خیالی گفتم:

- خب هم دختر، هم پسر.

دستم رو گرفت و محکم فشار داد.

- آی دستم!

- دیگر حق دوستی با پسری، به جز من را نداری!

- باشد، دستم را رها کنید، درد گرفت.

دستم رو ول کرد و گفت:


romangram.com | @romangram_com