#هورزاد_ملکه_آتش_پارت_121


سارا تندکنارم ایستاد و گفت:

- آماده شو‌ و به سوی پیانو برو. الان شاهزاده و پرنسس خواهند آمد؛ با ورود آن‌ها، شروع به نواختن می‌کنی.

- باشد.

به طرف پیانو رفتم و نشستم روش و آماده شدم.

با اشاره سارا شروع کردم به زدن نت ها.

چشمام رو بستم و شروع کردم به خوندن:

اگه به تو نمی‌رسم، این دیگه قسمت منه

نخواستم این‌جوری بشه، این از بخت بد منه

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری، عاشق چشماتم هنوز

فکر نمی‌کردم که یه روز، این‌جوری تحقیر بشم

به جرم دوست داشتن تو، این‌جوری تنبیه بشم


romangram.com | @romangram_com