#حسی_مثل_دلتنگی_پارت_67

ساعت شيکي رو از روي ميزش برميداره .

بر ميگرده سمت من و همونطوري که مشغول بستن ساعتشه با لحن سردي ميگه :

-بهتره ديشبو فراموش کني .

من مست بودم نفهميدم .

تو نبايد اجازه ميدادي!

قلبم به درد مياد ،مست بود ؟

يعني من انقدر احمقم که فرق بين آدم مست و هوشيار رو نميفهمم ؟

غرورم له شده ...چشمام دو دو ميزنه

از جا بلند ميشم .

ميخوام به سمت در برم که مچ دستمو ميگيره .

دستمو ميکشم .

زل ميزنه توي چشمام و ميگه :

-باشه قبول !

دروغم يکم غير قابل باور بود .

اما من نميخواستم بعد دوسال دست نخورده ولت کنم .

بالاخره منم بايد يه استفاده اي ازت ميبردم .

ديشبو فراموش کن !نميخوام به خاطر يه هوس زودگذر زندگيمو به بازي بگيري .

من ميخوام ازدواج کنم ،

با آنديا ...بهتره منو فراموش کني

romangram.com | @romangram_com