#حسی_مثل_دلتنگی_پارت_29
-عه اينجوري که من حرفم يادم ميره ..
رايان: چرا ؟
-خجالت ميکشم ..
گونمو نوازش ميکنه و ميگه : از من؟
-آره ولم کن بشينم روي ميز !
محکم تر به خودش فشارم ميده و با تحکم ميگه :
-جاي تو هميشه همينجاست .
نزديک ترين حالت به من فهميدي ؟حالا حرفتو بزن !
خجالتو ميذارم کنار لبو لوچه ام آويزون ميشه و ميگم :
-دلم گرفته .
يه تاي ابروش ميپره بالا و ميگه : چرا اون دل کوچولوت گرفته ؟
-امروز يه فيلم عاشقانه ديدم ،
پسره به سي وهفت روش سامورايي و چهل روش سرخپوستي و با اکشن بازي عشقشو به دختره ابراز کرد.
اما ما چي ؟!
يه داستان هيجان انگيز عاشقانه براي خودمون نداريم ...واقعا که ...
تک خنده اي ميکنه و ميگه : منظورت اينه که الان به روش سرخپوستي بهت ابراز عشق کنم ؟
-نه ديگه ميدونم خوشت نمياد از اين کارا ولي حداقل الان بگو !
بگو تا دلم باز بشه
با عشق نگاهم ميکنه و ميگه : چي بگم ؟!
romangram.com | @romangram_com