#حجاب_من_پارت_47


سرمو برگردوندم طرف تلویزیون و دوباره کانالو عوض کردم

_ چیه مگه قشنگه! اینهمه ادم تو عروسیا از سر تا پا مشکی میپوشن، حالا روسری رنگ روشن میپوشم که همه مشکی نباشه

مامان دیگه چیزی نگفت ولی من فکرم همش درگیر فرداشب بود

قلبم داشت میومد تو دهنم

بعد از شام یکم تلویزیون نگاه کردیم ساعت 11 بود که مامان بابا رفتن بخوابن

منم رفتم تو اتاقم رو تخت دراز کشیدم

یکم با خودم کلنجار رفتم و تصمیم گرفتم

گوشیمو برداشتم یه پیام با این مضمون نوشتم

_سلام پسرعمو، میدونم خوبی. مبارک باشه

ارسالش کردم به عرفان

گوشی دستم بود و داشتم بهش فکر میکردم که یه پیام اومد. بازش کردم

عرفان_ سلام خوبی؟ ممنونم

هه خوب

_ عالیم. خواهش میکنم

romangram.com | @romangram_com