#حجاب_من_پارت_144
فروشنده_ چرا خانم اینجاست و با دستش اشاره کرد
نرگس جون دستمو کشید سمت اتاق پُرُو
درشو باز کرد داخلشو نگاه کرد
منم سرک کشیدم داخلش یه نمه بزرگ بود
همینجور داشتم به اتاقه نگاه میکردم که یهو دستم کشیده شد
یا صاحب الزمان دستم کنده شد
نرگس جون منو کشیده بود تو اتاق
چشمام از حدقه زد بیرون
دستش اومد سمت چادرم و از سرم برش داشت آویزونش کرد. پشت سرش هم شالمو باز کرد
موهای بلندم که دم اسبی بسته بودم افتادن رو شونم
موهامو آورد جلو گرفت تو دستش
لبخند نشست رو لبش_ موهات عینه پنبه میمونه از بس نرمه
لبخند زدم
روسریو گذاشت رو سرم و خودش درستش کرد. یکم جلو عقب رفت نگاهم کرد
romangram.com | @romangram_com