#حجاب_من_پارت_136
رسیدیم بهشون
تک تک هممون سلام کردیمو جوابمونم گرفتیم
نشستیم
مامان آروم گفت_ چقدر دیر کردین
_ ببخشید دیگه بعدا بهت میگم
آروم زیر گوش مامان گفتم _ مامان ماکارانیو بیار که دیگه طاغت ندارم
مامان_ باشه
سبدی که آورده بودیم برداشت و قابلمرو آورد بیرون
نرگس جون_ وای فاطمه جون شما غذا آوردین؟ چرا زحمت کشیدین آخه
مامان_ نه بابا چه زحمتی منکه کاری نکردم. اینم زینب درست کرد
طاها برگشت سمتم _ آره آبجی؟
سرمو تکون دادم
طاها_ پس این غذا خوردن داره
مامان درِ قابلمرو برداشت تا برای همه غذا بکشه
romangram.com | @romangram_com