#هستی_من_باش_پارت_65
ـ اسپانیایی بلد نیستی؟
ـ نه. مشکلی داری؟
ـ نه.
ـ پس لطفا بزن بره.
ـ نه. تو خوشت نمی یاد ولی من خوشم می یاد.
ـ ایـــــش.
زد زیرِ خنده. دیگه کم کم داشتم به عقلش شک می کردم. دستش و برد سمت ضبط، ضبطش خیلی اجق و جق بود. همه اش لمسی بود. حتی کولرم می خواستی روشن کنی باید قسمت مربوط به کولر رو لمس می کردی. باید یاد می گرفتم. بعد از رد کردن پوشه ی اسپانیایی یه پوشه دیگه اومد که روش نوشته بود فرنچ. اَه فرانسوی بود.
ـ سامان می شه این پوشه رو هم رد کنی من فرانسوی بلد نیستم.
ـ دیگه اون مشکلِ خودت هست. حالا هم بذار من گوش کنم. تلفنش زنگ خورد مجبور شد جواب بده، چون یاد گرفته بودم چطور باید پوشه عوض کنم دستم و بردم روی ضبط و پوشه رو عوض کردم. روش نوشته بود جرمن. اَه آلمانی هم بلد نیستم. رفتم تو پوشه ی بعدی انگلیس. نه انگلیسی هم نه. پوشه ی بعدی پرشین بود. اوکیش کردم. اصلا هم به حالتای سامان که هی اشاره می کرد عوض نکنم گوش نمی دادم. اولین آهنگ شروع شد. روش و نگاه کردم ببینم خواننده اش کیه آخی شادمهر بود. خوبه.
« درگیرِ رویای تو ام./ من و دوباره خواب کن.
دنیا اگه تنهات گذاشت تو من و انتخاب کن./ دلت از آرزوی من انگار بی خبر نبود. »
ـ اَه اشکم در اومد اینا چیه گوش می دی؟
زدم آهنگ بعدی سامان گوشیش رو قطع کرد:
ـ چرا آهنگ رو عوض کردی؟
ـ بذار ببینم دیگه، خواهش می کنم.
romangram.com | @romangram_com