#هستی_من_باش_پارت_157
ـ به راحتی.
ـ چه جالب. منم بلدم گیتار بزنم.
خب بابا فهمیدیم تو هم یه چیزی بلدی.
ـ خیلی خوبه. فکر کنم نقاشیت هم باید خوب باشه؟
ـ برعکس من هیچ وقت نقاشی های قشنگی نکشیدم.
ـ دوست داری عکست رو برات نقاشی کنم؟
ـ وای آره می تونی؟
ـ آره چرا که نه. یه عکس خوب ازت می گیرم و تو هتل ازش نقاشی می کشم.
ـ این همه عکس گرفتی خب یکی از اونا رو نقاشی کن.
ـ نه باید این عکست تک باشه.
ـ اوه بله متوجه ام.
هر دو با یه لبخند به سمت ماشین راه افتادیم. بعد از خوردنِ ناهار تو یه رستوران خوب هر دو از رستوران خارج شدیم. یه نگاه به گوشیم انداختم. آه دوازده تا میس کال داشتم. همه اش هم سامان بود. اون قدر مغرور بود نخواسته یه اس ام اس بده فقط زنگ زده. جوابت و نمی دم تا اون جات بسوزه.
ـ خب الان می خوام ببرمت موزه لوور.
ـ ببینم این موزه لوور همونی که توش تابلوی مونالیزه؟
ـ آره. پس می شناسی؟
romangram.com | @romangram_com