#هستی_من_باش_پارت_144
ـ ممنون.
ـ شما اهل ایران هستید؟
ـ بله. شما چی؟
ـ من پاریس به دنیا اومدم و تا چند سال پیشم پاریس بودم، ولی الان به خاطرِ شغلم در لندن زندگی می کنم.
ـ چه جالب. اتفاقا منم لندن زندگی می کنم.
ـ جدی؟
ـ بله. البته الان دیگه لندن نیستم. الان آمریکا هستم.
ـ اوه بله.
هر دو سکوت کردیم. سرم و آوردم پایین. وای حوصله ام سر رفت. باز خوبیِ سامان این هست که آدم وقتی باهاش هست حوصله اش سر نمی ره، ولی این خوبیاش از سامان بیش تر هست. این خیلی مهربون و مظلوم هست. آدم دلش نمی یاد باهاش بد صحبت کنه، ولی سامان لیاقتش این هست که باهاش بد صحبت کنم. سرم و آوردم بالا دیدم همین طور زل زده بهم. آروم لبخند زدم.
ـ شما واقعا قیافه ی شرقی زیبایی دارید. باید بگم که شما واقعا زیبا هستید.
لبخندم عمیق تر شد و گفتم:
ـ شما لطف دارین.
ـ نه جدی دارم می گم. واقعا چشمان شما فوق العاده هست. چشماتون آدم و جادو می کنه.
وایی خدا سکته نکنم خوبه. تا حالا کسی این قدر ازم تعریف نکرده بود.
romangram.com | @romangram_com