#هستی_من_باش_پارت_110
هجوم بردم سمتش و با صدایی بلندتر از قبل گفتم:
ـ می کشمت. برای چی به وسایلای من بدونِ اجازه دست می زنی؟
دستش و گذاشت رو سینه ام و هولم داد عقب و گقت:
ـ من چه می دونستم مال تو هستش.
یقه اش رو گرفتم و کشیدم سمت خودم و گفتم:
ـ پس همین حالا می ری برای من هات چاکلت می گیری.
ـ یقه ام رو ول کن وحشی.
ـ به من می گی وحشی؟
و یه سیلی محکم کوبوندم توی صورتش. بیچاره انگار هول کرده بود. خیره شده بود به من. بعد از چند لحظه احساس کردم موهام داره کنده می شه.
ـ به من سیلی می زنی وحشی؟
و درد روی موهام بیش تر شد. هر آن ممکن بود موهام کنده بشه.
ـ ولم کن.
ـ بگو ببخشید.
چــی؟ من به این بگم ببخشید؟ عمرا! منم با دو تا دستم دو طرف موهاش رو گرفتم و کشیدم. جیغش رفت بالا. حالا هر دو داشتیم جیغ می زدیم و به هم فحش می دادیم که سامان رسید.
romangram.com | @romangram_com