#حریم_و_حرام_پارت_195

لبش رو خیس کرد:

- اگه کم شدن صفحه ها و فرصت های زندگیت، ناراحتت نمی کنه، میشه! بکنش!

دستام رو توی هم مشت کردم. لپ تاپ رو برداشت. به سمتم گرفت:

- ایمیلات رو چک کن!

حیرت زده نگاش کردم. آب دهانم رو قورت دادم. یه لبخند مردونه:

- بی اجازه رفتن سراغ وسایل شخصی آدما، همین مچ گیری ها رو هم داره خانوم!

لپ تاپ رو گرفتم و جلوم گذاشتم. زیر لب گفتم:

- خیلی تنها بودم!

با پشت دست گونه ام رو بی محابا لمس کرد:

- بودی! دیگه نیستی!

دلم زیر و رو شد! حسم رو انگار فهمید. نرم پلک زد:

- یادت رفته بود تیک اتوماتیک رو از مسنجرت برداری! ایمیل داری.

مایل شدم روی لپ تاپ:

- احتمالا از فیس بوکه! یا تبلیغات.

چیزی نگفت! صفحه های باز رو فرستادم پایین. زیر نگاه سنگینش ایمیلم رو باز کردم. چندتاشون از فیس بوک بود. چند تا از مریم که قبلا من رو در جریان گذاشته بود. یکی از الهام که جواب دادنش رو به بعد موکول کردم. میون اون همه ایمیل، یه ناشناس! بی خیال شدم. اما... یه کم ناخوش بود اون رو نخونده حذف کنم! بازش کردم. خوندم، نفهمیدم! نیم نگاهی به مهنّا انداختم که دراز کشیده بود و نگام می کرد! زمان باید متوقف می شد، اما انگار نه انگار! کاری به کارم نداشت! یه بار دیگه خوندمش. صدای مهنّا زمینه ی نوشته های رو به روم شد:

- ماهک، خوبی؟

و من برای بار دهم، با چونه ای لرزون ایمیل کوتاه رو به روم رو باز خونی کردم:

- « ماهک! می دونم آخر وقاحتِ که این رو ازت می خوام! اگه... اگه به رفاقتم، ایامی دلخوش بودی! به حرمت همون رفاقت بی غل و غش، از دادبه بگذر! توقع زیادیه! می دونم! اما بهتره بدونی که هوشیاریِ سه، یعنی اوج نیاز به بخشش! منم بد کردم! به تو بد کردم! اما... اون داداشم بود و من نمی تونستم اعترافی رو که بهش ایمان داشتم رو بکنم! از من هم بگذر. همین!

خواهشمند حلالیتت... دادمهر! »

خشکم زده بود! خشک و لرزون! مهنّا نگران و دستپاچه صفحه ی لپ تاپ رو به سمت خودش برگردوند. شوکه، سکته زده، چی توصیف کنم حالم رو؟! این فکر داشت جونم رو شخم می زد:« هوشیاری سه یعنی... »

مهنّا:

- یه چیزی بگو ماهک!

صفحه ی لپ تاپ رو بست و اون رو سمت چپش گذاشت. نگاش کردم. بدنم می لرزید! تب و لرزی افتاده بود به کالبدم! میون این سردرگمیم، تقلای مهنّا برای نیم خیز شدن، گوشه ی چشمم دیده می شد! اما من... کاملا خشک شده بودم! چنگی به بازوم زده شد! به سمتش برگشتم.

مهنّا:

romangram.com | @romangram_com