#هراس_بی_تو_ماندنم_پارت_16
دستاشو حلقه کرد دور بازوش-من به فدای اقای بد اخلاقم بشم؟
لبخند زد با دست ازادش پالتوشو برداشت-منم به فدای خانم خوش اخلاق شیرین زبونم بشمبریم؟
دستشو باز کرد-تا من گازو چک میکنم تو هم ببین همه پنجره ها بستس
درو قفل کرد برگشت سمتشرد نگاشو دنبال کردچشم دوخته بود به حوضش و لباشو اویزون کرده بود-اخرم حوضمو تمیز نکردمبارون یه لحظه ام بند نیومد
دستشو گذاشت پشت کمرش و به جلو هلش داد-عزیزم گفتم هفته دیگه میاماومدیم خونه تمیزش کن
-خودم اگه شد میام تو این هفته
-لازم نکرده تنها بیای اینجا
-باشه
romangram.com | @romangram_com