#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_34

قرارمون نبود فاصله باشه
قرارمون نبود بي تو بخونم

...

ناخودگاه دلم گرفت احساس كردم علي آقا ياد زنش افتاده چون همينطور كه رانندگي مي كرد مرتب آه مي كشيد



دلم واسش مي سوخت نتونستم ساكت بمونم


- خانومتون ؟...
يه لبخند تلخ زد و تو آينه يه نگاه مرموز انداخت و دوباره به جاده خيره شد


- خيلي دوستش داشتم ما با عشق شروع كرديم اغراق نكنم يه ده باري رفتم خواستگاري تا باباش بعله رو گفت زيباي من زود رفت خيلي زود


شايد اگر من با يه دندگيم جلوي ازدواج رعنا رو با اون ... نمي گرفتم




romangram.com | @romangram_com