#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_1

جوانان بدانند هر اشتباهي ، عشق نيست ...

آنان كه ديار جواني را ترك كردند نيز آگاه باشند

هر عشقي ، اشتباه نيست ...

آنيتسا

چشام و بزور باز كردم ...هنوز توي جنگل بودم ...سرد بود اما صداي جيغ و كه شنيدم دلم گرم شد...

به زور دستام ، از تخت برگي خودم پا شدم ... رفتم بيرون كلبه يه نگاهي به جيغ انداختم ....حالش خوب بود و مثه هميشه با اون چشاي درشتش نگام كرد ... يه سري تكون داد بالهاش و بهم زد ...

سرم و رو به آسمون بردم...واي چه نور قشنگي بود ...نه مي سوزوند نه سرد بود... متعادل همونطور كه مي خواستم با ناله قدم برمي داشتم...

اين روز چهارم بود كه ذره اي غذا نخورده بودم... تمام كنسروائي كه از خونه اورده بودم دخلش اومده بود...

بابام كارتام رو مسدود كرده بود ...

گوشي بيتا هم خاموش بود ...الانم كه كلا گوشيم شارژ تموم كرده بود ...روي اينكه از كسي پول قرض كنم و نداشتم... بايد قوي مي بودم ...
بايد بهشون ثابت مي كردم اما ديگه ...

خودم و با خوردن توتاي درختي و آب سراپا نگه داشتم ...صداي واغ و ووغ شكمم واسم عادي شده بود... اما ضعف بدنم اصلا عادي نبود هر ثانيه كه مي گذشت احساس مي كردم دارم به مرگ نزديكتر ميشم ...


romangram.com | @romangram_com