#هر_دو_باختیم__پارت_97
- من طرف حقو می گیرم.. الانم حق با رادینه!
- ای بابا... اصلا تقصیر منه میام به عنوان این که خواهرمی برات درد و دل می کنم.. اگه هر چیزی رو بهت نگم حالا سرزنشم نمی کنی!
- ترنم جان.. خواهر من... من اگه سرزنشت می کنم برای اینه که نمی دونی داری خودتو تو چه دردسری می ندازی!
حالا رادین هیچی.. تو مهنازو نمی شناسی که! شاید اصلا همون تو دردسر بندازت.
- غلط کرده.. کی باشه که بخواد برای من دردسر درست کنه؟
- شاید اون کسی نباشه ولی مطمئنا عموش هست.
- ترانه دیگه داری زیاد از حد بزرگش می کنیا!
- زیاد از حد؟!! فرض کن همین امشب رادین کوتاه نمیومد و روی کاری که می خواست بکنه مصمم می موند اون وقت می خواستی چی کار کنی؟
واقعا فکر میکنی می تونستی جلوی زور مردانۀ اون بایستی؟
- بسه دیگه ترانه.. حالا که اتفاقی نیفتاد.
- بله نیفتاد.. برو دعا کن از این به بعدشم نیفته.
ترانه رفت.. من موندم و افکاری که تو سرم بود.
" منظور تابش از این که گفت اتفاقات بعدی پای خودمه چی بود؟
romangram.com | @romangram_com