#هر_دو_باختیم__پارت_95
سرش بالا اومد. تمام صورتم رو از نظر گذروند.
- بهت پیشنهاد می کنم بذاری با یه بوسه تمومش کنم.
- اه.. تو چرا یهو جنی می شی؟ تا دو دقیقه پیش که بیخیال شده بودی!
- تقصیر خودته.. خودت تحریکم می کنی... ظاهرا بدت نمیاد این اتفاق بیافته.
در حالی که تقلا می کردم دستمو از پشتم در بیارم گفتم: ولم کن دیوونه مگه چی کار کردم؟ من حالم از تو به هم می خوره اون وقت چرا باید خوشم بیاد بهم نزدیک بشی؟
- اگه واقعا ازم بدت بیاد تازه شرایط مشابه منو داری که از مهناز بدم میومد ولی مجبور شدم تحملش کنم.
" عجب غلطی کردم دوباره داغ کردما!
" خر شده بودا.. خودم دوباره خرابش کردم!
" اخر با این دیوونه بازیام یه بلایی سر خودم میارم.
رادین- ولی خب بهت حق انتخاب می دم! دلت می خواد قضیه همین جا تموم بشه یا همچنان ادامه داشته باشه؟
پوزخندی زدم و گفتم: ترجیح می دم منتظر بمونم ببینم بعد می خوای چی کار کنی!
فشارش روم کم شد. کمی بعد هم کامل عقب رفت.
نفس نفس می زد: تو از بازی کردن خوشت میاد.. درسته؟
romangram.com | @romangram_com