#هر_دو_باختیم__پارت_116


" یعنی چه چیزی تو سر تابشا می گذره؟

" رادین برای چی از کاری که باباش کرده ناراحت نشد؟؟

" کار تابش بزرگ هم عجیب بود اخه!!

" خب اخه خودش کلی نفوذ داشت.. خیلی راحت می تونست بدون این که ازم بخواد منو مجبور کنه رادینو بیرون کنم.. ولی جای این خیلی محترمانه از خواست.. خواستن که نه.. بازم یه جورایی دستور داد!

" حالا اتفاقات بیرون از خونه به کنار.. بابام با کی رفته بیرون که مامانم انقدر محافظه کاری کرد؟

" چرا انقدر دور و بریام مشکوکن!!

با ضربۀ محکمی که به شونم خورد سه متر از جام پردیم.

با عصبانیت گفتم: چه مرگته ترانه؟ چرا این جوری می کنی؟

ترانه در حالی که سعی می کرد خندشو کنترل تا حرف بزنه گفت: خب خواهر من تقصیر خودته.. سه ساعته وایسادم بالا سرت می گم سلام عرض شد خواهرم!!

معترضانه گفتم: تو غلط کردی! من سه ساعت نیست اومدم خونه.

چسبیده به من نشست. چشمکی زد و گفت: شیطون حالا نمی خوای بگی حواست کجا بود؟

یکم این ور و اون ور و نگاه کردم و وقتی دیدم مامان نیست با صدای ارومی گفتم: ترانه تو نمی دونی بابا کجاس؟


romangram.com | @romangram_com