#همیشه_یکی_هست_پارت_63

- معمولا دلم واسه كسي نميسوزه دليل خوبي واسم آوردي منم قبولت كردم . البته موقت . بايد ببينم كارت چجوريه . حالا هستي ؟

- آره هستم .

همونجوري كه به سمت يكي از اتاقا ميرفت گفت :

- بيا تو اتاقم .

با قدماي شل سلانه سلانه به سمت اتاقش رفتم . پشت يه ميز بزرگ نشست و با دستش به يه صندلي رو به روش اشاره كرد و گفت :

- بشين .

نشستم بين كاغذايي كه رو ميزش بود دنبال چيزي ميگشت . انقدر همش و به هم ريخت و گشت تا بالاخره برگه اي كه ميخواست و پيدا كرد . مقابلم گرفت و گفت :

- اين فُرم و پر كن .

ورق و از دستش گرفتم و نگاهي بهش كردم بهم خودكار داد . ازش گرفتم و از بالا برگه رو پر كردم و دادم دستش . يه نگاهي بهش كرد و ابروهاش و بالا انداخت گفت :

- اسمت بلبله ؟

فقط سرم و تكون دادم گفت :

- مگه بلبل اسمه ؟

- اسمم نيست لقبمه . بچه هاي محل اينجوري صدام ميكنن . شومام همين و بگين راحت ترم .

صورتش جدي شد و گفت :

- اين فُرم واسه كاره نبايد با القابت پرش كني . اسم اصليت چيه ؟

عجب پيله اي بود ! دوست نداشتم اسم اصليم و بگم . گفتم شايد بهم بخنده ! البته اسمم بد نبود ولي بهم نميومد . اخمام و تو هم كشيدم و گفتم :

- سُرمه .

روي بلبل خط زد و بالاش نوشت سُرمه و گفت :

- اسم خودت به اين خوبيه واسه چي بلبل و انتخاب كردي ؟

- شوما فكر كن چون اون بهم بيشتر مياد انتخابش كردم .

نگاهي بهم انداخت و گفت :

- آره اون بهت بيشتر مياد حيف سُرمه .

انگار عادتش بود چرت و پرت بار هر كسي بكنه . جوابي بهش ندادم . كاغذ و گذاشت كنار و دستاش و تو هم قفل كرد و گذاشتشون روي ميز گفت :

- خوب من بلبل صدات ميكنم . اينجايه دفتر وكالته كه به تازگي من و دوستم با هم زديم .فريد هموني كه اون روز توي ماشين بود . يادته ؟


romangram.com | @romangram_com