#گودبای_تهران_پارت_78

-جاااان؟ موضوع جالب شد ، خب بگو ببینم چی تو مخته؟

+اگه جواب بله بدی احتمالا ترتیب ی مراسمو میدن! تو این مراسم من یجوری سهیلو هماهنگ میکنم که داستان از چه قراره بعد موقع ایی که عروس خانم تو ارایشگاه داره اماده میشه یهو از زیردست ارایشگر فرار میکنه! اون موقع باهمدیگه میزنیم بیرون از ارایشگاهو سوار ماشین سهیل میشیم میریم...واسه همیشه میریم!



به فکر فرو رفتم!

+نازنین این تنها راه واسه بیرون اومدن از این خونس!

دیگه تحمل اینجارو ندارم ! دلم میخواو برم

برم ایندمو بسازم

با اطمینان گفتم: باشه ، پس‌من خاستگاره فرداشبو قبول میکنم

+اره

-ترنم اگه سیاوش بفهمه نقشمون چیه دیگه سر بریدن رو شاخشه

+از کجا میخواد بفهمه؟

-تو هنوز نمیشناسیش! هوشی که اون داره هیچ بشری نداره

+نگران نباش من حواسم هست حالا توام عین این شوهرندیده ها نپری بگی همینو میخوام ، یکم ناز کن یکم سنگین باش!!


romangram.com | @romangram_com