#گودبای_تهران_پارت_69

سیاوش تیک عصبی گرفته بود

تند تند ی پاشو تکون میداد

ثریا چایی اورد و بالبخند حرص درار نشست کنارم!

اروم در گوشش گفتم: این خاستگار منه یا پسرشو جا گذاشته؟

ثریا اروم گفت: نگران نباش اندازه ی جوون بیست ساله کاربلده

اخ اگه موقعیت ازاد بود!

انچنان موهاشو میکشیدم تا جیغش بره اسمون

سیاوش: جناب شما چند سالتونه

ی تک سرفه کردو با متانت گفت: ۵۱ سالمه و همسرمو طلاق دادم ، فقطم ی پسر دارم

اوه ، لعنتی تو از سیاوش بزرگتری که!

چه جالب فکر کن ، خاستگار ادم از باباش بزرگتر باشه

سیاوش: با این سنت اومدی خاستگاری ی دختره ۲۰ ساله؟ هه تو دیگه صدای کلنگ قبرت داره میاد که

منو ثریا از ترس میخکوب شده بودیم


romangram.com | @romangram_com