#گودبای_تهران_پارت_64

+این حرفارو تو بلد نیستی بزنی اینا همش اراجیفیه که اون دختره ترنم تو گوشت کرده.....منم مقصرم ، یکم تو تربیتت اسون گرفتم

با طعنه گفتم: تو منو تربیت کنی؟ کجا بودی که تربیت کنی ؟ تو بغله زناو دخترا دیگه؟ هه

+فکر کنم به کمربندم علاقه مند شدی که هر هفته یک بار کاری میکنی کتکت بزنم! ایندفعه میدونم چیکارکنم که اینجوری با وقاحت تمام بامن حرف نزنی

خنده بلندی سر دادمو گفتم: وقاحت؟ ببین کی از وقاحت حرف میزنه!

یهو جدی شدمو با تموم تنفر گفتم:وقاحت اینه که وقتی ی دختر بزرگ داری بری سمت هوس هات.... وقاحت اینه که ثریا راست راست داره تو این خونه با اون وضع راه میره....وقاحت اینه که میخوای با ی دختر که فقط چند سال با من اختلاف سنی داره ازدواج کنی.‌‌...یکم خجالت بکش همین!

دوباره چشمای سبزش قرمز شد ، غرید: کی گفته من میخوام ازدواج کنم؟

-ببخشید پس میتونم بپرسم ، ثریا تو این خونه چه غلطی میکنه؟

با لبخندی که من ازش متنفر بودم گفت: نه عزیزم نگران نباش ، من با هیچکس ازدواج نمیکنم

-هه

+بهتره از جات بلند شی

-ترنم کجاست

+اگه از جات بلند شیو سروضعتو درست کنی و خاستگاری که امشب واست میادو ببینی ، اونوقت میبرمت پیش ترنم

-هه پس واسه همین برعکس گذشته بلایی سره صورتم نیاوردی


romangram.com | @romangram_com