#گودبای_تهران_پارت_63
با این جیغم بدترین مرد دنیا اورد اتاق شد
از چشماش معلوم بود که ارومه ، البته اگه ارومم نبود واسم مهم نبود من جیغامو میزدم تا ترنمو بیارن پیشم اگرم که واسه همیشه ترنمو ازم جدا کردن انقدر کولی بازی در میارم تا منم بکشه!
تن صدامو اوردم پایین و گفت: سیاوش ترنم کجاست
با تک خنده گفت: ثریا برو بیرون بزار ببینم این بچه چی میخواد بگه
ثریا باپوزخند رفت بیرونو درو بست
سیاوش اومد نزدیک تختم ، ی تای ابروشم داد بالا و گفت: خب میگفتی
-من چیزی نگفتم فقط گفتم ترنم کجاست
+نه دقیقا عین جمله ایی که ی دقیقه پیش گفتیو بگو
فهمیدم از این که با اسم صداش کردم عصبی شده! دیگه برام هیچی مهم نبود ، هیچی
با لبخند : هیچکس باور نمیکنه تو پدر من باشی ، اصلا بهت نمیاد بچه داشته باشی
با اخم گفت: خب؟
-منم دیگه باور کردم که تو بابام نیستی
بلند شروع کرد به عصبی خندیدن
romangram.com | @romangram_com