#گودبای_تهران_پارت_38
راننده: چشم
به دقیقه ام نکشید که رسیدیم به پارک اخه راهش زیاد دور نبود
از تاکسی پیاده شدیم
ترنم درو بست و تاکسی رفت
ترنم: کصافط توام عجب مخی بودی رو نمیکردی
-ما اینیم دیگه
شروع کردیم به راه رفتن
ترنم: خب برنامه بعدی چیه؟
-اخره این پارک ی تلفن عمومی هست میریم از اونجا زنگ میزنیم سهیل بیاد ، بعدشم که صفاسیتی
ترنم زد زیر خنده و گفت: نه خوشششم اومد بعد ببخشید ی سوال استاد
-بپرس
ترنم: هرسری این مدلی میپیچونی خب اونام که بز نیستن میفهمن نقشتو دیگه
-نه بابا ، منو سهیل هرجای تهران که میشه پیچوندو بگی شناسایی کردیم ، هر سری از ی راه فرار میکنم
romangram.com | @romangram_com