#گودبای_تهران_پارت_28
چشمامو با لبخند بازو بسته کردم براش
گفتم: با نسکافه موافقی؟
+چرا که نه
-صبر کن سه سوت برات میارم
رفتم پایین و در عرض چند دقیقه درست کردم ، خداروشکر اب جوش تو سماور بود
دوتا فنجونارو گذاشتم تو سینی و راه افتادم سمت اتاق
وقتی به اخرین پله رسیدم ، صدای پیانو منو به اعماق غمام برد
اروم وارد اتاق شدم ، ترنم نشسته بود پشت پیانو
داشت اروم یه ریتم غمگینو میزد
نشستم رو تخت ، و به صدای غمناکش گوش کردم : از چی بگم
از حال خودم
از فردام بگم؟
دست بردار...
romangram.com | @romangram_com