#گودبای_تهران_پارت_2
این حرف رو زد و بعدش رفت دره خونرو بست
برای اخرین بار به خونمون نگاه کردم
سهیل رد نگاهمو گرفت و گفت: برمیگردیم نگران نباش
لبخند زدمو چیزی نگفتم...
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
سعی کردم احساسات منفی رو از خودم دور کنم پس پیش به سوی عشقو حال...
-سهیل سوپر مارکت دیدی وایسا باید ی سری خرت و پرت بخرم
+چشم خانومم چشششم
دستمو بردم جلو ، دره داشبوردو باز کردم از توش ضبط و برداشتم
+ای بابا نازنین خانم اگه دلت موزیک می خواست میگفتی خودم برات بخونم خب
-قربون دستت تو نمی خواد بخونی ی عالم خواننده زحمت کشیدن اهنگ دادن بیرون واسه اینجور مواقع
بدون توجه به حرف من زد زیر اواز: شلغمممهههه من شلغمهههههه من تو یاری و یاور من
-اِاِاِاِ اینجوریه؟ حالا بزار من برات قسمت رپشو بخونم
romangram.com | @romangram_com