#گودبای_تهران_پارت_130

به اطراف نگاه کردم.....یاده زمانی افتادم که تنفر خاصی از این روستا داشتم....کله اینجا برام خاطرست

ی سیگار در اوردمو خودمو سرگرم کردم باهاش



" ترنم "

با دو خیابونو رد کردمو رفتم تو پارک

با چشمم همه جارو گشتم اما نبود

شروع کردم به دنبالش گشتن تو پارک

بلاخره پیداش کردم.....رو ی نمیکت نشسته بود.....انگشتاشو توهم قفل کرده بودو سرشم انداخته بود پایین

اروم رفتم کنارشو گفتم: سهیل؟

سرشو اورد....اره خودش بود

بی رمق گفت: سلام بشین

با فاصله نشستم کنارش

گفت: چرا میخواستی منو ببینی؟! نکنه با نازنین خانم قصد کردید برید رو مخ من؟


romangram.com | @romangram_com