#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_88
سعی کردم به اون لبخندش که یقینا دل هر دختری جز من و میبرد توجه نکنم ،
درست جلوش بودم شال گردن گرفتم سمتش و قبل از اینکه از دستم بگیره انداختم
دور گردنش ، اول باتعجب نگام میکرد ، یکم شال گردن و تکون دادم تا اسکوپ
قشنگ تو یقش قرار بگیره.
یکدفعه تعجب جای خودش و به اخم داد ، منم لبخندم داشت عریض میشد ، -
واییییییییییی یخ کردم، بردار دستت و لعنتی.
سعی میکرد شال گردن و از دور گردنش باز کنه ولی من سفت گرفته بود
ومیکشیدمش . انقدر یخ کرده بود که نه میتونست از بالا بستنی رو دربیاره ، نه از
پایین!!!!
چند دفعه دستش رفت سمت شلوارش ولی اصلا نمیتونست ، از آرتینا شنیده بودم
که خیلی سرمایی ولی تا این حدش و فکر نمیکردم .
-ولممممممممم کن ، وایییییییییییییی یخ کردم ، دختره لعنتییییییییییییی، کندی
گردنم وووووووووووووو .
میکشمتتتتتتتتتتتتتت
از دادش همه اومدن دورمون، آرین گفت:
-آیناز شال گردنش و ول کن چیکار میکنی ؟؟؟
همه فکر میکردن که به خاطر محکم گرفتن شال گردنش اینجوری بی طاقت شده.
آرین اومد سمتم و من وبه زور کنار کشید هم دستم از روی شال گردنش برداشته
شد ، شال و انداخت ، اطرافش و نگاه کرد وقتی دید جایه پناهی نیست با دو پرید تو
دریا و به سمت عمیقش شنا کرد.
منو الاهه از خنده دلمون وگرفته بودیم و ریسه رفته بودیم.
-رفت شلوارش و دربیاره.
آرمین و آرین وایمان فک کردندستشویی داشته بهش فشار میاورده که به دریا پناه
آورده . از خنده دلم و گرفته بودم ، یک دفعه دیدم آرتام از دور داره شنا میکنه و به
سمت ما میاد منم 6تا پا داشتم ، دوتا دیگه هم قرض کردم با دو رفتم طرف ویلا .
وقتی رو تختم افتادم بازم میخندیدم.
------------------------
romangram.com | @romangram_com