#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_65

یکدفعه یک موج بلند اومد که باعث شد سر آرتینا بره زیر آب ، صدای جیغش آومد
، گوشیم و انداختم رو ساحل و با دو رفتم تو آب به سمتش شنا کردم دستم و
انداختم دور کمرش و یکم به سمت ساحل بردمش صاف ایستاد یکم که سرفه کرد
وآبی که تو دهنش اومده وبود و بیرون ریخت دستش و به سرش کشید:

-ااا شالم ، شالم از سرم افتاده ، اگه آرتام من و اینجوری ببینه میکشه ، به دور وبر
نگاه کردم شالش یکم دورتر رو آب شناور بود.
-آرتینا جون تو برو تو ساحل من برات میارمش اینجا کنترل شده نیست خدایی
نکرده اتفاقی واست میفته تشکری کرد و به سمت ساحل رفت وقتی مطمئن شدم
ازآب خارج شده به سمت شالش رفتم و گرفتمش اومدم برگردم یک دفعه ، رگ پام
گرفت ، به حدی که نمیتونستم شنا کنم ، دریا هم عمیق شده بود پام به زمین
نمیرسید ، دریا طوفانی بود موج های بلند میومدن اصلا نمیتونستم تکون بخورم هر
موجی که میومد من زیر آب میرفتم و میومدم بالا انقدر آب خورده بودم که معدم پر
شده بود ، بدنم سست شده بود فقط صدای جیغای آرتینا رو میشنیدم .
بدنم بیحال شد، داشتم پایین میرفتم که دستی دور کمرم حلقه شد و من و چسبوند
به سینش ، دستشو انداخت زیر پاهام و دست دیگشو زیر شونم گرفت. انقدر
سست بودم که حتی نای باز کردن چشام و نداشتم از قدماش که تند شده ،معلوم
بود رسیدیم ساحل من و خوابوند روی شن ها و دستشو روی معدم گذاشت و فشار
وارد کرد آب از دهنم بیرون ریخت شروع کردم به سرفه کردم از پهلو روی شنا بودن
من و به پشت کرد و پشتم و ماساژ میداد تا آب ها خارج شه . بعد دوباره به پشت
من وگذاشت.
یکم که بهتر شدم صدای گریه ی آرتینا رو شنیدم . آروم چشام باز کردم
چشمم به صورت خیس فردی افتاد که اصلا انتظار دیدنش و نداشتم ولی حس
تعجب کردنم نبود ، موهاش به پیشونیش چسبیده بود ونیکادی که تو گردنش بود
جلوی چشمم مثل پاندول تکون میخورد ، یک دکمه از لباسش باز شده بود و سینه
های ورزیدش و به نمایش گذاشته بود اون لب میزد ولی من نمیفهمیدم چی میگه .
-حالتون خوبه؟
تازه صداش وشنیدم فقط تونستم چشام وباز و بسته کنم .
تا از جلو چشام کنار رفت آرتینا خودش و کنارم انداخت همونطور که اشک میریخت

romangram.com | @romangram_com