#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_47

برگشتم طرفش وقتی نگاه عصبیمو دید میشه گفت لال شد و هیچی دیگه نگفت
یکم که عصبانیتم کم شد استارت زدم ولی ماشین روشن نشد ، دوباره زدم اصلا
روشن نمیشد این دیگه خارج تحملم بود:
-این دیگه چه مرگشه چرا روشن نمیشه ؟؟؟؟ همش تقصیر تو دختره ی احمق اگه تو
نمیگفتی بیایم اینجا الان نه اون خون آشام ومیدیدم نه ماشین اینجوری میشد حالا
تو میتونی درست کنیش ؟؟؟؟؟
ساعت 0380و ماشین روشن نمیشه و باید تا قبل 80خونه باشیم
میفهمیییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تران انقدر ترسیده بود که فقط با
چشای گرد شده نگام میکرد و هیچی نمیگفت .
-حالا که چیزی نشده این همه بیکار اینجا ریخته میگم یکی بیاد درست کنه و
بالافاصله در و باز کرد و پیاده شد یاسی هم در باز کرد:
- منم برم کمکش
تران که تنها مونده بود از ترس اینکه دوباره گازش نگیرم در و باز کرد
-برم بگم پویا بیاد
وقبل از اینکه حرفی بزنم درو بست وبا دو به سمت فست فود رفت.
نفس عمیق کشیدم و درو باز کردم و پیاده شدم :

کاپوتو دادم بالا ، ولی هیچی سر در نمیاوردم
هستی و یاسی به سمتم اومدن و مثل من نگاهی به کاپوت انداختن شاید سردر
بیارن ولی بدتر از من هیچی نمیدونستن .
-سلاااااااااااااام لیدی های محترم ، مشکلی هست در خدمتیم.
هرسه تامون سرمون برگشت طرف مزدا 8نقره ای که توش 8تا پسر سوسول که فک
کنم تو عمرشون یک چکش نگرفته بودن دستشون.
پسره که سمت شاگرد بود پیاده شد ، پشت سرش اونی که عقب نشسته بود هم
اومد پایین.
اولی قدش 811اینا بود ، لاغر بود و موهاش و برده بود بالا و زیر ابروش و تمیز کرده
بود ، تی شرت صورتی پوشیده بود با شلوار جین آبی). مرده شور تیپش وببرن اوق(
دومی قدش بلند تر بود حدود ، 810اینم لاغر بود ، پیراهن چهارخونه خاکستری
مشکی پوشیده بود با شلوار خاکستری ، موهاش و کج کرده بود و فشن زده بود.

romangram.com | @romangram_com