#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_40
بریزم رو سر شما خووووووووووووووووووووووب --------------------------------
--
-آخ عزیزم راست میگی یادمون رفته بود تو خیلی وراجی ترانه دندون قروچه ای کرد و
سرش و به سمت پنجره برگردوند.
از کوچه تران اینا با سرعت اومدم بیرون و سریع جلو یک بنز چهاردر که 5تا پسر
توش بودن پیچیدم که بنزه که واسه دور دور اومده بود ریس با این کار من پاشو
محکم گذاشت رو ترمز که صدای بدی داد هستی و تران باهم گفتن:
-ایووووووووووووووووووووول دمت گرم حالشون و گرفتی
راننده با عصبانیت بهم نگاه میکرد متاسفانه خوردم به چراغ قرمز . از آینه بغل دیدم
که بنزه با یک حرکت دور زد ، سپر به سپر ماشین واستاد از آینه پشت ، چشمم به
چشای پسره افتاد که ازش شرارت میبارید.
-عوضی
با حرف من هر دوتاشون برگشتن عقب
-وا اینکه بنزست.
-آره اومده خیرات سرش حالم و بگیره
پوزخندی زدم ودستم و گذاشتم رو دنده ، پام و گذاشتم رو کلاژ و گاز و یک چشم به
آینه بود یک چشم به چراغ .
هم سبز شد پام محکم گذاشتم رو گاز ، ماشین از جا کنده شد بنزه پشت به پشتم
میومد. هم میومد ازم سبقت بگیره میپیچیدم جلوش انقدر با سرعت میروندم که
هستی و تران اشهدشون و خونده بودن.
از شانس خوشگلم خوردم به چراغ قرمز و خوشگل تر اینکه کنارم خالی بود سریع
اومد کنارم.
پسره مثل غاز سرشو کرده بود از پنجره بیرون و باعث شده بود که زیادی جلب توجه
کنیم .
-خانووووووووومی دست فرمونت لایک داره
راننده بود که احساس میکرد خیلی بانمکه یا دندوناش خیلی خوشگله که نیشش و
شل کرده.
هستی با صدای نه چندان آروم گفت:
romangram.com | @romangram_com