#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_36

بیرون
-عالیه منم پوسیدم تو خونه
باهم از کلاس خارج شدیم چند تا از بچه های فوق اون طرف سالن ایستاده بودن ،
یکیشون رضا کریمی بود ،قد بلند لاغر چشای درشت عسلی بینی عملی ، صورت
سفید و خوشگل
بعدی آراد محمدی بود و از نظر تیپ و هیکل بقیه رو تو جیبش میذاشت بسیار
خوش هیکل و خوش تیپ بود قیافه رضا بهتر بود ولی تیپ این عالی بود.
بعدی نوید وثوق بود پسری قد بلند چهارشونه، مژه های پرش به چشاش جذابیت
خاصی داده بود ، لباسای مارکش از دور تو چشم بود همیشه توی ساعت مارکش با
آراد رقابت داشت م از همشون بلند تر بود . البته اینم بگم که آقا نوید دل یاسی ما
رو برده بود و احساس میکردم نویدم یک جورایی به یاسی نگاه میکنه
و آخری پسری که جذایتش شهره دانشگاه بود غرورش من و یاد آرتام مینداخت که
تو ای چند ماه دیگه ندیدمش ، پسری چشم و ابرو مشکی قدش حدود 816هیکل
ورزشکاری ، وضع مالی عالی ، محل سگ به دخترا نمیده ، والبته صدایی بسیار زیبا
داره بچه ها میگفتن چند وقت پیش که جشن تولد رضا بوده حسابی ترکونده.
اسمش شریفشون رایان راد.

با یاسی از جلوشون رد شدیم که همشون ساکت شدن وقتی یکم دور شدیم صدای
آراد و شنیدم:
-این دخترا بر خلاف بچه های ترم اولی که با نگاهشون قورتمون میدم ولی عجیبه که
محل سگم نمیدن
دیگه بقیه حرفاشون و نشنیدم وباهم به محوطه دانشگاه رفتیم اون روز دیگه کلاس
نداشتیم یاسی رو رسوندم و به خونه رفتم تا واسه شب با بچه ها بریم شام.
--------------------------
جلوی میز آینم ایستاده بودم با دست به موهام ور میرفتم و شونش میکردم تو آینه
به چشام نگاه کردم ، به نظر خودم بیشتر از خوشگل بودن ناز بودم ولی هرکسی یک
نظر داشت روم، بعضی ها مثل خانواده بابام که چندتاییشون خواستگارم بودم از
نظرشون خوشگل بودم
ولی بعضی ها مثل دوستای مامانم از نظرشون ناز بودم ولی خانواده مامانم نظرشون

romangram.com | @romangram_com