#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_137
شدم. لبش و نزدیک گوشم آورد ، فاصله انقدر نزدیک بود که قرمز شده بودم و سعی
میکردم خودم و آروم کنم، چرا همه فکر میکنن فقط جنس مذکر تحریک پذیره ، زنا
هم غریزه دارن خوب...
دم گوشم لب میزد و من انقدر مسخ شده بودم که هیچ کدوم از حرفاش و نفهمیدم ،
شدید روی گوشم حساس بودم زود قلقلکم میومد ، اینم که هی تو گوش من فوت
میکرد ، خنده ای کردم و واسه آزاد کردن خودم سریع دست انداختم دور گردنش ، تا
دیگه نتونه قلقلک بده با کاراش.
اول تعجب کرد این و از تکون سریعی که خورد فهمیدم . بعد آروم دستش و انداخت
دور کمرم و منو بیشتر بهخودش نزدیک کرد ، فک کنم این بیشتر تحریک شده بود.
دوباره گوشش و آورد جلو و تا چیزی بگه که از خنده ریسه رفتم و هی خودم و تکون
میدادم ، دستم و از دور گردنش آزاد کردم و میخندیدم، خوب چیکار کنم از بچگی
اینجوری بودم وقتی توی گوشم آروم حرف میزدن دیگه نمیتونستم جلوی خنده هام
وبگیرم .
آرتام با چشای گرد شده نگام میکرد و منم که خوب خنده هام و کردم ، صاف
ایستادم و لباسم و مرتب کردم . دیدم نه بابا این از رو نمیره ، انقدر محو من شده ،
سرفه ای کردم و به سمت تختی که نشسته بودیم راه افتادم . آرتام هم پشت سرم با
یکم تاخیر اومد . غذا رو آورده بودن . 6پرس شیشلیک سفارش داده بود . منم که
بوق انگار نه انگار که باید از منم نظر بخواد . ولی خوب عاشق شیشلیک بودم
مخصوصا وقتی دو طرف استخونش وباز میکردی و اون گوشت نرم وسطش و
میخوردی، عالی بود .
به نوشابه نگاه کردم ، سمت اون بود .
-همون نوشابه رو بده
یک نگاه به من یک نگاه به نوشابه کرد و ابرویی بالا انداخت ، پسره لوس حالا انگار
میمیره بده -چیه مانیکور ناخونات خراب میشه ؟؟؟؟
با این حرفم غذا به گلوش گیر کرد و سرفه میکرد ، منم که دیدم نه انگار داره خفه
میشه ، سریع رفتم سمتش و شروع کردم به زدن تو کمرش . خوب حرصی که بهم
داده بود و سر پشتش خالی کردم ، هی دستش و میاورد بالا که یعنی بسه منم با
لبخند خبیث هی میزدمش وقتی خوب دق و دلیم و سرش خالی کردم ، نشستم سر
romangram.com | @romangram_com